افراد اسکیزوتایپال دارای رفتارهای عجیب و غریب هستند. 
 

چه چیزی یک نفر را اسکیزوتایپال می کند؟

کسی که اختلال شخصیت دارد، بعید است دوران کودکی «بهنجار» و شادی داشته باشد. اگرچه ژن ها هم دخیلند - به ویژه اگر والدین شخص، اسکیزوتایپال یا از آن بدتر، دچار اسکیزوفرنی باشند ولی تجارب اولیه شخص در دوران کودکی با پدر و مادرش، با عجیب و غریب شدن او بیشتر رابطه دارند. پدر و مادر شخصیت های عجیب و غریب، احتمالا سرد و در برابر فرزندشان بی تفاوت بوده اند و باعث شده اند او به دنیای تخیلات بی ربط پناه ببرد. به عبارت دیگر یا علاوه براین، آنها اهل تنبیه، تحقیر یا شرمنده کردن فرزندشان بوده اند و همین رفتار باعث شده فرزندشان به خاطر ترس از تکرار این رفتار آنها، از تماس با دیگران اجتناب ورزد. بعدا در بزرگسالی آدم بیمناک و مضطربی شده اند و به کندی با وضعیت های جدید سازگار می شوند.
 

روابط پدر و مادر

یکی از بزرگترین عواملی که در شکل گیری اختلال شخصیت اسکیزوتایپال نقش دارد عجیب و غریب بودن یا مختل بودن روابط پدر و مادر است. پدر و مادر این بچه ها حرف هایی می زنند و کارهایی می کنند که از نظر بچه ها به هم ریخته یا نامربوط اند. برای مثال، فرزندشان را به خاطر انجام برخی اعمال با زدن حرف های نسبتا عادی - یا گاهی اوقات حتی پیش از حرف زدن یا انجام دادن کاری - تنبیه یا تحقیر می کنند. فرزند ساده دل آنها هم در عجب می ماند که پدر و مادرش توانسته اند پیش بینی کنند او قصد دارد چه بگوید یا چه کار کند.
 
به همین دلیل به پدر و مادرش قدرت جادویی نسبت می دهد. چیزی که بعدا به شکل تفکر عجیب و غریب ادامه می یابد. چنین بچه هایی، هم می ترسند، هم در مورد این قدرت جادویی، کنجکاو می شوند. والدین در عین حال فرزند خود را به خاطر ترک کردن خانه شرمنده می کنند؛ این قضیه جلوی پرورش بهنجار مهارت های اجتماعی کودک را می گیرد و باعث می شود گوشه گیر، غرق در تخیلات غیرعادی و عادات عجیب و غریب شود.
 

اسکیزوتایپال به عنوان طرف رابطه

در اینجا با یک تناقض مواجه ایم: بسیاری از شخصیت های اسکیزوتایپال، اگرنه تمام عمرشان، ولی بخش زیادی از عمرشان را در تجرد به سر خواهند برد چون در برابر طرد شدن خیلی حساس اند یا نمی توانند با دیگری رابطه برقرار کنند. با این حال، شما رابطه را شروع کرده اید و نمی دانید این رابطه چطور می تواند ادامه یابد. باید بدانید صفات عجیب و غریب طرف مقابلتان احتمالا ادامه می یابد؛ واقعیت این است که خصایص شخصیتی عجیب و نامتعارف او در بلندمدت تغییر نخواهد کرد.
 

چند نکته مهم در مورد شخصیت اسکیزوتایپال

در اینجا باید چند نکته را در شخصیت عجیب وی در نظر بگیرید:
طرف مقابل شما گاهی اوقات افکار عجیبی بر زبان می آورد و رفتارهای عجیبی انجام می دهد. ممکن است تحت تأثیر برخی از همین فکرها و رفتارهای عجیب و غیر عادی او قرار گرفته و فریب آنها را خورده باشید ولی حالا فهمیده اید این فکرها و رفتارها برای والدین، دوستان یا کارفرمای طرف مقابلتان آن قدر هم شیرین و بامزه نیستند و طرف شما از نظر آنها عجیب و غریب است؟
 
این قضیه پیامدهای زیادی خواهد داشت. حلقة آدم های اطرافتان به تدریج کوچکتر می شود چون اعضای خانواده و دوستانتان از تعامل با طرف مقابل شما پرهیز خواهند کرد. با عزیزانتان هم به تدریج دچار تنش خواهید شد، تنش هایی که قبلا وجود نداشته اند. همچنین أنها نگران شما خواهند شد و ترس وجودشان را فرا می گیرد که مبادا طرف شما اعمال خطرناکی انجام دهد یا روان پریش باشد. طبیعی است که عزیزانتان با شنیدن این موضوع از زبان طرف مقابل شما که از سیاره دیگری آمده یا با شنیدن سطرهایی از قسمت چهارم فیلمStay Trek ، نگران شوند.
 
جدای از احساس تنهایی و انزوای اجتماعی، یکی دیگر از پیامدهای عشق ورزیدن به شخص اسکیزوتایپال، فشارهای مالی است. مگر آن که طرف مقابلتان شغل مناسبی داشته باشد، در غیر این صورت در حفظ شغل خود مشکل پیدا می کند یا فقط مشاغل سطح پایین و کم درآمد نصیبش خواهد شد. در نتیجه، مسئولیت اصلی مالی بر عهده شما خواهد بود - به ویژه اگر دوره های موقت هذیان داشته باشد.
 
علاوه بر مشکلات اجتماعی و مالی، متوجه خواهید شد که طرف عجیب و غریب شما، در رفع نیازهای هیجانی شما هم مشکل دارد. یادتان باشد او در انزوای اجتماعی و اجتناب بزرگ شده است. طرف مقابل شما به سختی می تواند نشانه های غیرکلامی را بفهمد و آرزوهای شما در این رابطه را درک کند. شما از بسیاری جهات به زبانی غیر از زبان او حرف می زنید. اگرچه بزرگسالان می توانند زبان ابراز هیجان، از جمله نشانه های ظریف، را بفهمند ولی یاد گرفتن آن، زمان می برد.
 
در عین حال که طرف مقابلتان نمی تواند شما را به راحتی بفهمد ولی گاهی اوقات طوری واکنش نشان می دهد که گویی خطرناک یا مغرض هستید. طرف مقابل شما پس از دوران کودکی و نوجوانی خود که سراسر طرد و تحقیر بوده، شاید نتواند از سوءظن و بی اعتمادی دست بکشد. او اظهارنظرهای غیر مغرضانه را دست انداختن یا طرد کردن تفسیر می کند و در گوشه گیری و اجتناب فرو می رود. بعد از چنین تفسیرهایی هم گاهی اوقات افکار و رفتار عجیب و غریب در او پدید می آیند.
 
این برداشت طردشدن یا مسخره شدن میت واند به افسردگی ختم شود. اشخاص اسکیزوتایپال گهگاه افسرده می شوند. رابطه با دیگران برای آنها منشا درد و رنج بوده و به همین دلیل، تعامل با بزرگسالان و طرد شدن، احساس عمیق بی ارزشی را در آنها شعله ور می کند. وقتی رابطه شما خوب پیش نمی رود یا سعی می کنید رفتاری را که درک نمی کنید یا می خواهید قطع شود، با خوشرویی بیان کنید، اگر با کناره گیری و افسردگی طرف مقابل تان مواجه شدید، تعجب نکنید. این برخورد ممکن است شروع این احساس باشد که در وضعیت بی برد قرار گرفته اید. صادق بودن با شخص اسکیزوتایپال سخت است. اگرچه این نکته بیشتر تأمل برانگیز است تا غم انگیز ولی هنوز برای کسانی که با شخص اسکیزوتایپال طرف هستند، جای امیدواری هست. اشخاص اسکیزوتایپال به شدت خلاق هستند و از جهتی کاملا جالب اند. عجیب و غریب بودن طرف مقابل تان می تواند از جهاتی جالب باشد و در صورت شدید نبودن می تواند در برخی مشاغل برای او موفقیت به بار آورد.
 
آلیس سیبولد بعد از موفقیت حیرت انگیزش با اولین داستان بلند خود به نام استخوانه ای دوست داشتنی در مصاحبه ای اظهار داشت همیشه یک کم عجیب و غریب، بوده و نویسندگان تازه کار را تشویق می کرد در عجیب و غریب بودن خود بمانند، تا به موفقیت برسند. تا جایی که ما می دانیم سیبولد هیچ گونه اختلال شخصیتی نداشت ولی در زندگی اش اتفاقات عجیب و غریبی، رخ داده بود، مثل الکلی بودن پدر و مادرش، تجاوز، استرس پس از ضربه، اعتیاد به هروئین، ترک اعتیاد و توفیق در نویسندگی (سیبولد، ۲۰۰۲، ۱۹۹۹). فکر می کنیم سیبولد هم قبول داشته باشد که اظهارنظرهایش درباره دو کلمه عجیب و غریب و نامتعارف، کمک میک ند نشان دهیم تفاوت های چشمگیر (یا همان «عجیب و غریب بودن») و رفتارها و سلایق نامعمول «نامتعارف بودن» می توانند در موفقیت آدم ها نقش داشته باشند. وانگهی اگر خلاقیت به معنای پیشتاز بودن و یافتن راهی نو برای بیان خود نباشد، پس چه معنایی دارد؟
 
به هر حال اگرچه بعضی از اسکیزوتایپال ها به خاطر پیگیری تفکر عجیب خود به توفیقه ای خلاقانه ای دست می یابند ولی در بسیاری از موارد چیزی جز طردشدن، شکست و درک نشدن به خاطر «نامتعارف بودن» عایدشان نمی شود.
 
نویسنده: دبلیو. بِرَد جانسون و کِلی مورِی
 
منبع: کتاب «عشق دیوانه وار»